تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



ئەسپ فاڵ
بێ¬فایده
بی¬سود، بی¬بهره، بیهوده.
بەرگ فانۆس
لَکن.
سڕ فاش کردن
عام فام
فاحیشە
غَر، خَشنی، روسپی، غازه، بَلاله، بَلایه، جنده، بدکار، نابکار، بی شرم، بی آبرو
فاختە
فاخته، کالنجه
فاریغ
آسوده، آرمیده، رُستیده، تَناسیده
فازڵ
فَرجاد، فَرساد، سَرایر، کیاجو، دانشمند
فازڵ
بَیش، فزون، بیشتر، فزونتر، برتر، فزونی
فازڵاو
پسابه، لبه ریز،
فاسق
بَلابه، بَلایه، بدکار، سیاه کار، گناه کار، تَردامن، آلوده دامن
فاسڵە
بین، میان، میانه، بادخور، جدایی، دوری، خوا، فَتال، فَتار
فاسید
تباه، گندیده، ازکارافتاده
فاش
فاش، پَراگنده، آشکار
فاش بوون
فاش شدن، آشکار شدن، پَراگنده شدن
فاش کردن
فاش کردن، آشکار کردن، پراگنده کردن
فاشافاش
فاشافاش، آشکار، بی پرده
فاعیل
گَنوره، کننده، سازنده