تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



هەڵکڵاشین
خراشیدەشدن، خاریدەشدن.
وەحشیگەری
درشتی، درندگی، نادانی.
وەخشیره
وَخشیرَک. (تخم بستیباج، کەبەکُردی «خیلال مەککە» گویند.)
وەشیا تێ
افتاد توش.
وەشیان
پاشیدەشدن.
وەشیان
وەشیاک
کِشمان، کِشمند، کِشته. (زمین پاشیدەشده.)
پشیان
پاشیده شدن، شپیخته شدن، اشپوخته شدن، پشَنجیده شدن.
پشیله
بَچه گُربه، گُربه.
پۆشیده
پوشیده، پَنام، نهان، پنهان، نهانی، راز، رازه، نهفته، آبشته، اَبشته.
پۆشین
پوشیدن، برکردن.
پۆشین
پوشیدن، پَنام کردن، نهان کردن، پنهان کردن، نهفته کردن، اَبشتن، آبشتن.
پۆشین
پوشین. (نوعی است از کلاغی زنانه که از حریر سیاه می¬سازند.)
پێشینیگەل
پیشینیان، نیاکان.
پەس¬نشین
فَرارون، فَریرون، پَس¬نشین. (ضد روز افزون)
پەشیمان
پَشیمان.
پەشیمانی
آرمان، اَوگَنج، پَشیمانی.
پەڕکێشیاگ
باولی. (پرندەی بال کنده شده)