تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



شکس
شکست، گریز، پس نشستن، پس نشینی
شکسسە
شکسته، گریخته، (لشکر شکسته)
بەرشکسه
بَرشکَسته، وَرشکسته، وَرشکست.
وەرشکس
وَرشکَست، وَرشکَسته.