تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



مەشهوور
خَنیده، شُهره، نامدار، ناموَر، نام آور، نامی، شناخته شده. ( خداوند نام و آوازه)
پێشهاتن
پیش¬آمدن، پا افتادن، پیش¬آمد.
باڕۆشه
بادزَن، بادبِزن، بابیزَن، بادبیزان.
بۆکڵیشه
بوی بدن، بوی بَغَل، بوی پا.
بێشه
بیشه، ایشه، غیشه، ویشه، تیماس.
تراشه
جاجکه خوەشه
سقز پختە.
جفت قۆشه
جفت قوشە.
جمگەئێشه
جگەرگۆشه
جگرگوشه، جگرگوش، فرزند.
خشه
زَفیف، زَفَزَفَة، خَشیش، کَشیش، قَشیش، خَشَفَة.
خوشه
خُش¬خُش. (صدای دوشیدن شیر مثلاً.)
خوەشه
خوش¬گویی، خوش¬زبانی، شیرین¬زبانی.
خوەشه
خوەشه
آماده. (گِل آماده شده.)
خوەشه خانه
خوەشه ویس
پَرویز، دوست.
خوەشه کردن
آماده کردن، اَلبَسته کردن. (زمین برای زراعت.)
خوەشه کردن
خڵیف هۆشه خورما
بَتلاب.