تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



سەمەن
سەمەندەر
سَمَندر، سام اندر، سُمَندر، سَمَندور، سالامندر، سَمَندَل، سامَندَل، سمندول، سمندون، سمندوک، آذرشین، آذرشب، آذرگون (جانوری است در آتش زیست می کند)
سەمەنقۆڕ
سَمَنقور (پارچه ایست خیلی نازک و معروف)
سەمەنی
سَمَنو، (حلوایی است از بیخ گندم سبز شده می سازند
سەمەنی
سَمَنی (گندم یا عدس مثلاً برای تحویل سال سبز می کنند