تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



سیر
سیر
سیر
سیر، ستیر، استار (در تهران 16 مسقال است، در خراسان 15 مثقال، یک من تبریز 40سیر است که در تهران 640 و درخراسان 600 مثقال است)
سیراج
سیره، تیره، تیر، دیز، پُررنگ
سیرەنجن
سیرانجین، ریزریز
ئەسیرییە
سپهرار، سپهراری، (اتری).
بەوەسیری
بواسیر، نواسیر، کون¬باد، بادپیری.
حەسیرباف
بلاج¬باف.
تەفسیر
سَفرَنگ ،گزارش ،گزاره ،روشن کردن. (معنی آیه)
تەقسیر
فرویش ،سرپیچی ،فروگذاری ،کوتاهی ،فرویشتن ،فروگذار کردن ،کوتاهی کردن.
تەقسیر
گناه ،گنه ،نافرمانی.
تەنسیر
درایش ،هنایش ،نوژیدن،کاری شدن ،کارگر شدن ،دل نشین شدن ،دل چسب شدن ،جاگیر شدن ،پی انداختن ،رهو گذاشتن.
مونەسسیر
نوژان، نوژنده، کارگر، دَراینده.