تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



ڕۆزنامە
روزنامە، روزنامچە.
گزنی
شَلتاق، دَبّه.
گەزننە
گَزنده، گَزا، گَزای، گازگیر. خَڕاستر.
گەزننە
گزنده، اُرغ. گیر. (طعم تند یا ترش کەزبان را بگیرد.)
گەزنە
اَنجَرَه، گَزنه.
گەزنەیی
گزنەای. (نوعی از انگور است کەخودرو هم سبز می شود.)
یەزنە
یآزنه، داماد، شوهر خواهر
ئیزن
فلهی، بار، گفت، گفتار، دستور.
بزن
بُز، بُژ، پُژ، بُج، پُچ.
تووزن
سوزنده ،سوزش آور. (ترکه مثلاً)
حوزن
پَژم، فَژم، موژ، موژه، انده، گرفتگی، دل¬تنگی، افسردگی.
خزن
سنگ¬چین.
درۆزن
دروغگو، آسمند، آهمند، کاستکار.
سووزن
سوزن، گونَند، جوال دوز
سەنگ و وەزن
سنگ، سنگینی، گرانی
میزن
وزوزکُن.
مێزن
شاشو، میزو.
وازن
بازتُنز.
وەزن
سَنگ، سَنگش، سَنجش، سَنگینی.
وەزن
کَشیدن، سَنجیدن.
وەزن
وَزن، دم. (وزن شعر)
ڕزن
رَده، رَگ، رَک، نِسپه، نیسبه، خَره، داو، دای. آشکو، آشکوب.
ڕزن
رج، رَجه، رَده، راسته، رسته. (درخت یا کتاب مثلاً.)
کزن
سوزنده (خامه ی تر مثلاً)
گازن
گاهزَن، گهزَن، نشگرده