تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



زربان
زبرستان، ریگستان، ریگزار، سنگستان، سنگلاخ.
زربه
زبره، درشته.
زربی
زبری، تَبَلی.
چوارزربه
دَک، دَغ. (چهر ضرب: ریش، ابرو، سبیل، مژه. «دک¬زده» یا «چهار ضرب» زده یعنی: هر چهار را تراشیده باشد.)