تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



زاور
زهره، تَلخه.
زاوزوه
زادوزه، زەوزاد، بچه، فرزند، نواده. (زاد و ولد)
زاوه
تیر، زاووش.
زاوەره_زاور
کنج، گوشه.
برازاوا
شابالا، شاەبالا، شَەبالا، شَەباله.
تۆزاوی
گرد ،آلود.
تیزاوا
خرش، خریش، خندەریش، تیتالی، خیتالی، ریشخند.
زاوەره_زاور
کنج، گوشه.
سزاوار
سزاوار، شایان، شایگان، شایسته، رَسَد، بِراه، زِوَر، اَزدَر، اَژدَر، اَبدان، فَرزام، کِزایِش، بَرازَنده، دَرخور، دَرخورد، خور، خورا، خورَند، دَرخوش
سەنگزاوەرە
اندرز، گاوزهرهف پادزهر
قەزاوەت
دادرسی، دادگری، دادوری، داوری
قەزاوەگەڕێن
هاوزاوا
هَم جَناغ، باجَناغ.
گۆزاوڵە
تاول، دُژَک، شوغ، شوغه، خجوله.
بەرزاو
بلند آب، فراز آب، پاریاب، پاریاو، پاراو، فاراب، فاراو، فاریاب، فاریاو. (زمینی که جلوی آب واقع شده باشد. ضد "نزمار" به معنی پایین آب.)
خێزاو
آب¬خیز، خیز.
عازاو
لگ، آزار، شکنجه
نزاو
نزدیک. (اورامی است)
نزاو
رَسیده.
وازاو
وازاو، وازآب. (آب زیاد کەاز حوض مثلاً لبریز می شود.)
پیازاو
پَپلس، اِشکِنه، پیاس.