تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



هەڵزریان لج
تَبخال، تَبخاله.
هەڵزریاگ
پَروش، جوش، جوش زده.
هەڵسپێریان
سپردەشدن.
هەڵسپێریاگ
سپردەشده.
هەڵکریان
وَرمالیدەشدن.
هەڵکریان
پیچیدەشدن.
هەڵکریان
خراشیدەشدن.
هەڵگیریان
برداشتەشدن، پذیرفتەشدن. اندوختەشدن. بلند شدن.
هەڵگیریاگ
برداشتەشده، پذیرفتەشده، اندوختەشده.
هەڵگیریاگ
برداشتەشده، دنبال افتاده. (زنی کەدنبال نامحرم افتادەباشد.)
هەڵەوگەریاک
برگشته، بازگشته، واژونه، واژگونه، پشیمان شده.
وردەتەریب
خُردەدوخت، دُوخت ریز.
وریا
بیدار، هُشیار.
وریایی
بیداری، هُشیاری.
وریشن
درَخشان، درَفشان، تابان، درخشنده، درفشنده، رخشان.
وریشه
پَرَنگ، کَنَخت، فروغ، درخشندگی، درفشندگی.
ورینگ
تاب، تابش، نیناد، ژکفری، شکیب، آرام، آرامش، رستی.
پاکەوکریاگ
پاک شده، زدوده، رومینا. (اسم مفعول است.)
پاکەوکریاگ
به چهار معنی دیگر در «پاکەو کردن» گذشت.