تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



عەروسپشت پەردە
کَجومَن، کاکَنج، عروس پس پرده، عروس درپرده
عەنزەرووت
اَنزَروت، زنجروف کوژد، کوژَده، گوزَده، کُنجِد، کُنجُدک، اَگروهَک
غوروور
باد، تیوتئور، دیمیار، شگفت، بَرتَنی
قاروونە
قرووش
قروش، غروش (یک قران پنج شایی کم، یعنی پانزده شایی)
قوتروقەوارە
ریخت، کلفتی و اندازه
قورواق
وَزَع، بَزَغ، وَزَق، غوک، وَک، پَک، چُغر، چَغر، جَغر، کَلاو، کَلاوه، کَلاوَر، کَلار، قاس، قُرباغه (ترک هک قرباغه گوید)
قوەی کەهروبائیە
کاهرُبایی، کَهرُبایی
قۆزەقورواق
خَزه، چم، هَمَند، سرند، سرید، سابود، بَرغست، بَرغسمه، گاوآب، جُلبَک، جَغزواره، چَغزپاره، جُل وَزَغ، جامه ی غوک
قەرەقرووت
تَربَه، تَربک، ترپک، تُربَک، تَرپ، تَرف، سیاه کشک، کشک سیاه (ترکی است)
قەفرولیەهوود
سَکَنج، غاغاتی، مومیایی کوهی
لاروالاروا
لَنگان. (کج کج راەرفتن بچەیا ناخوش)
لاروایی
سَنگَمبَر. (حیوانی را مثلاً. چند نفر می خرند، بعد تقسیم می کنند)
لووت پروانن
اَفسردن، اَفسرده کردن، دَماغ افسردن.
لەسەروکردن
کُمَک کردن.
مروا
مُروا، مُرغوا.
مروار
مروار، جَودان. ( قسمتی از درخت بید است که دسته بیل و خاک انداز از آن کنند.)