تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



لەکاردەرهاتگ
از کار در آمده، سورای شده. (اسپ مثلاً)
مەرهوونە
گَرو، گروگان؛ شالَهَنگ، پایندان.
هاوارهاوار
غَوغَا، غَواغَو، خَرویله، چَغبُلَغ، وایاوای، داد بیداد. (تکرار برای تکثیر است.)
هەلووک و دارهەلووک
آلاوه، چُلَک، چالیک، غوک چوب.
وەرهەم
سام، آماس.
پادەرهەوا
زبَهر، مَخیده، پَرمَخیده، بَرمخیده، بی¬بَهره، بی¬بَخش، پادرهوا.
پارهەڵکەر
چرخه، جهره، کلافه، کلابه.
ژێرهار
زیرسنگ.
کوترهاتن
کوتاه آمدن، مانده شدن
باره
بهره، درآمد، سود.
باره
بَهره، بخش، آبخور، آبشخور، بون، زون، بَدوره، بَدَرزه، پدمه، ساوَو، پَژگاله، رَسَد.
باره
بار، باره، واره، واره، رَه.
باره
توان، توانایی، کالبد، آفرینش.
باره
باره، داب. (دربارەی من )
باره
بَع بَع، مأمأ. (صدای برەو گوسفند )
بازره
سینه، کَمانه، جَستن.(افتادن تیر مثلاً و دوبارەبرجستن آن.)
بالۆره
نوعی از خوانندگی کردی است.
باواگەوره
پدر نیا، فَرنیا، بابا بزرگ.(پدر جَدّ، فَرجَدّ )
باوگەره
پدرنیا، فَرنیان.
باوەپیاره
بَخنو، پَداندَر، پدراندر، ناپدری.(شوهر مادر )
باپیرەگەوره
ببگره!
بگذر!، بیامرز!، ببخشای!.
برادەی نوقره
براگەوره
دادَند، دادَرَند.
بسماره
کَژدَمَه، خوی درد، میخچه.(زخمی است ریشەدار کەدر انگشتان دست و پا بەهم می رسد.)
بلچەسووره
گویج، گویژ، کِیَل، کیلو، کیلَک، کالَنج، کَهیر، کَهین، کوهی، نُمتَک، نُمنَک، گرجیل، عَلَف، شیران، عَلَف چیلان، عَلَف شیلان.
بمره!
بمیر!
بمکره!
بگیرم!، بگیریدم!، مرا بگیر!