تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



ئەبەرقو
ابرکوه، اورکوه. (شهری است در عراق عجم.)
بیرقووڵ
کُرود، ع: زَورَاء.
بەرقلیان
نَهاره، نَهاری، ناهاری، پیش¬خورد، آب¬چرا، پیش¬قلیان، پیش¬قلیانی، ناشتا.
تەرقه
چاشنی ،تَرقه.
جرقه
جرقه، پُرشه، خُدره، سَیَنجُر.
خەرقه
بالاپوش، ژَند، ژَنده، پاره، کهنه.
خەرقوئیلتیام
دَرز و دوز، پاره و پیوست.
خەرقوئیلتیام ناپەزیر
گودَرز.
دارقواخ
دارقواخ
دار کَدو، داقَباق.( داری است در وسط میدان برای تیراندازی نصب کنند، کلمه ی «قباق» ترکی است.
دەمەرقۆپان
شلوار کردی.
سەرقەدیقە
سرقدیفه
سەرقەل
کَلِّه، چَکاد، بالا، زبَر
سەرقەڵەم
سرقلم، نوک قلم، نیش
عاقرقرحە
آکرکره، اکَرکَرا، آکَلکَرا، کاکره، اَککَرا، کَژتَرخون، کَزتَرخون، (ریشه ترخون کوهی)
عیرقوننیسا
کَجوک، کهنگو، پادرد (این مرض فیر از رماتیس است)
فەرقان
بادزَهر، زَهرباد، خُناک، خفگی (از شدت گریه یا غصه مثلاً گلو به هم آمدن)
فەرقەدان
غلیواچ، دوبرادران، هَفتَورَنگ کهین
قیرقولەجەفت
آویزگن،