تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



برس بەس چوون
گرسنگی بستەشدن، گشنگی بند آمدن.
بنارس
بنارس.(پارچەای است نخی خیلی نازک.)
بیمارپەرس
زَوار، پَرستار، بیمارپرست.
ترس
ترس ،بیم ،باک ،سهم ،پروا ،پرواس ،هراس ،نهاز ،نهیو ،خواس ،شکوه ،اندیش ،اندیشه ،چغر ،چغز ،زلیف ،خَزرک.
ترس
ترساندن ،ترسانیدن ،شاخشانه.
ترس
ترس ،بیم ،باک ،سهم ،پروا ،پرواس ،هراس ،نهاز ،نهیو ،خواس ،شکوه ،اندیش ،اندیشه ،چغر ،چغز ،زلیف ،خَزرک.
ترس
ترساندن ،ترسانیدن ،شاخشانه.
حیرس
خشم، کینه، کین، غَرش، غَرداش، غَرس، غَرم، غَزم، غَژم، ربغ، ریس، آرد، ستیز، سَرول.
حیرس
آز، کاو، نیوسوم، رَژدی، آژ.
خواپەرس
اَشک، جَیواد، پارسا، کاتوری، ایزد گَشَسب، خداپرست، یزدان پرست، خداجوی.
خەڵیفەی بتپەرس
بَرهَمان.
دێرس
دیر، درنگ.
دەرس
وَر.
فێرس
پَیرَس، فِهرِست