تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



دەسقەرز
سَفته، دَستی، دَست وام.
دەنگ بەرز
آواز بلند، صدای رسا.
سەرتەرز
خورذدستان
عارز
گرزا، گرزنده، دادخواه
عارز
ناوَر، نشوَریده، تاوَریده (ضد گوهر)
عەرز
گزارش، داوری، دادخواهی، دردگفتن
فرز
زود، تند، تیز، فرز، شتابان، باشتاب، چابک
فرز
چابک، فرز، چیپان، دُژَن، زرنگ، تندوتیز، چالاک، تَجا
فەرز
فَرز، فَرزین، فَرزان، وزیر (فرزین شطرنج که پیاده به وزاارت برسد)
فەرز
سَمناک، سَنگول، دربا، بایا، بایست، بایسته
فەرز
اَنگار، شُمُردن
قەرز
لەرز
نَو، لَرز، فسره، یازه. (لرزیدن از ترس یا از سرما.)
لەرز
گُفته، گُفتار.
مەرز
مَرز، بوم. (مرزوبوم)
هەرز
هَرز، ول، رَها. (آب مثلاً)
هەرز
خَتار، خشاره، خَو، پَرخَو، فَرخَو. (گیاەهرزەتوی باغ)
وەرز
وَرز، بَرز، بَزر، کشت، سال.
کەڵەهەرز
جُفت بندان (هنگام جفت گیری گوسفندان کوهی که نرها هرزه می شوند)