تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



تۆز کردن
تۆز کردن
تۆپ نلگردان
تیر کردن
تیر کردن ،وادار کردن ،برانگیختن ،شورانیدن ،آغالیدن.
تیژ کردن
تند کردن. (آتش مثلاً.)
تێبەردان
رها کردن. (رها کردن تازه برای شکار مثلاً.)
تێبەردان
تێپەڕ کردن
در رفتن ،بیرون رفتن. (از اندازه)
تێژ کردن
تیز کردن، بُرا کردن.
تێژەوکردن
آغالیدن، برانگیختن.
تێکردن
تو کردن، توریختن، کردن، ریختن. (آب توی کوزه مثلاً کردن.)
تەدارەک کردن
آماده کردن ،بسیجیدن ،بسغدیدن ،فراهم کردن.
تەردید
دو کمانی ،جگاری ،جلکاری ،برو برگردیو
تەسەوور کردن
تەعەججوب کردن
اندید ،شگفتن ،شکفتیدن ،شگفتیدن ،شگفت کردن ،شکفت کردن.