تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



جەیران
آهو، جیران. (نوعی است کم دَو از آهو)
حەرارەت
گَرمی.
حەرام
نارَوا، پلشت.
حەرامزاده
اُشوغ، خَشوک، خشتوک، غول، داغول، جامغول، دَغَل، سند، سندره، سنداره، دَهرَگه.
حەرامزادەگی
دَغلی، واغولی، سندی، خَشتوکی، جامغولی.
حەشەرات
مای، خَستَر، خَراستَر، خَزنده، گَردشَنده.
حەیران
خیر، خیره، آسیمه، آسیوم، آسیون، آسمند، سراسیمه، تیب، شیب، هامی، هامین، واله، خَلاوه، فَلاوه، اَبرکار، اَندروا، اندرواژ، گیج، گنج، سرگشته، شیفته، شیدا، مات، سرگردان.
حەیرانی
خیری، خیرگی، آسیمگی، آسیومی، آسیونی، آسمندی، تیبی، شیبی، ...شگفت، شیکفت.
حەیزەران
خراشیان
خَراشیدن، غَراشیدن، غَرواشیدن، بَراشیدن، بَشخودن، گُراشیدن، ریش¬شدن، کُدوەشدن، کُدوهیدن.
خراشین
خَراشیدن، خراشاندن، غراشاندن، غروشاندن، غراشیدنف غرواشیدن، بشخاییدن، ریش کردن، کُده، کدوه، بَراشاندن.
خراو
توا، تواه، تباه، نابود.
خراو
بَد، دژ، دز، دُش، اَذَر، زشت، دُشت، وَرخَج، فَرخَج، زَبون، پَست.
خراو وتن
بَد گویی، بَد گفتن، دشنام دادن، جَرشَفت، زشت¬یاد.
خراوه
بدی، دپی، زشتی.
خراوه
گُناه، ریژَک، ناسزا.
خراوه
دزدی.
خراوه
زن¬بازی، پریدن، جهمَرز.
خراوی
بدی، دژی، زشتی، دَشتی.