تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



وشترانەقولقولی
بازی بچەها است.
وشتراو
کوهه، شُتُرُک، اُشتُرَک.
وێران
وَیران، بَیران، آوار، آواره، خاپور.
وێران
یارَستن، یاراکردن.
وێران بوون
ریهیدن، ویران شدن.
وێران کردن
وَیران کردن، رَیهانیدن، رَیهاندن، رُخاندن.
وێرانن
یارَستن، یاراکردن.
وێرانە
وَیرانه، بَیرانه. (خَرابه)
وەرامین
وَرَهمین، نان گندم و جو.
وەرانن
ریختن، ریزاندن.
وەوڵەبارانێ
اَفچەباران، عروسک باران.
پادارانه
پادارانه. (پولی است برای باقی بودن سرباز از مالک می¬گیرند.)
پارازتن
پرهیزندان.
پاراو
پاراب، پُرآب، تَر.
پاراو
پاراب، پاریاب، پاریاو، فاراب، فاریاب، فاراو، فاریاو. (زمینی است که در زیر آب واقع شده است.)
پاشۆراو
پسابه، لبەریز. (فاضلاب)
پراش
پَراش، ریز، خورد، پراگنده، ریزەریزه، داغان.
پلەترازیان
سُست شدن، پشیمان شدن، پله از جا درآمدن.
پلەترازیان
اَنگُشت رها شدن، اَنگُشتَک در رفتن، تلنگ در رفتن. (غفلتاً گلوله از بین انگشت رها شدن.)
پۆس کراننەوه
پَرتاد، دُشت¬یاد، زَشت یاد. (مجاز است.)