تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



مارانگاز
مارگزیده.
ماراو
ماراب، آمد، شگون.
ماس تۆراخ
مامیران
مامیران. (قسمتی از زردچوبه است که چسپندگی دارد)
مامیران درگای دەم گیریان
دَهَن بستن، نَتَوانستن دَهَن باز کردن. (کنایه است.)
مایین بەراز
بهاز، گُشَن، ایغری.
مراد
ریز، ریژ، کام، کامه، وایا، وایه، نیاز، بُژهان، آرزو.
مرافەعە
کَشمَکش، دادخواهی.
مراقەبە
فرزند شاد. ( از مصلحات صوفیه است.)
مراقەبە
سر به زانو، گوی شدن. ( هیئت مراقبه)
مرانن
کُشتن، میراندن، میرانیدن.
مراوکە
شبرم.( علفی است شبیه به نَی.)
مراوی
مُرغابی.
مراوی
مُرغابی، مُرغاوی، اُردک، بَت.
مشک تەرامشێح
رُتَک، مُشک تَرامُشیر، مُشک طَرامُشیع، پودنه ی کوهی. ( علفی است معطر معروف که ترک آن را «کاکوتی» گویند.)
مۆکڵ باران
بَشتَر. ( فرشته باران و نباتات)
مۆکڵ خراوی
اَهریمَن، اَهرَمَن، هَریمن. ( فرشته ی بدی)
میحراو
پیشگاه، پیشگه.
میحراو
مِحراب. ( محراب تسبیح)
میرات
مُرده ری، مُرده ریک، گاوزاد.