تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



سەفارایی
دَخ آرایی، راسته آراستن، رسته آرایی، رَج دادن، سان دادن
سەنگباران
سنگسار، سنگباران
سەنگین و گران
زَریو، مَهِست، آرام، سنگین، گران
سەیرانگا
گردشگاه
شارانگەڕ
جهانگرد، شهران گردیده
شوکرانەبژێری
تیوسول، شادکامی، (به مصیبت دیگری خوشحال شدن)
شیرازە
شیرازه، تاربندی (تنیدن تارهای ته کتاب)
شیرازەبەن
شیشەی شەراو
مینا، سُراحی، بُطری
شێران
شیریا خت (قسمی از قمار است که پول را به هوا می اندازند دیگری شیریاخط می گوید اگر مطابق گفته او به زمین آمد می برد و الا می بازد)
شەرابردگ
تَباسیده،
شەرارە
تَف، آییژ، آییژک، اَبیز، خَدره، لَخچه، سَیَنجُر، ایژَک
شەراو
مَی، له، مُول، بِگازه، باده، شراب
شەراوخوەر
شەربەشاران
جنگجو، جنگی، سلحشور، شورسَلَح
شەوبەرات
شب برات، شب چک، شب جک (شب پانزدهم شعبان)