تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



بێ¬دیان
بی¬دندان.
بێخ دیان
آره، آرواره.
تەقەی دیان
دیان
دَندان، دَند، گز، گاز.
دیان بەردەم
دیان تواشاکردن
دیان تێژ کردن
دیان تێژەو کردن
اَلچَخت، بَیوس، آزیدن، دندان تیز کردن. (طمع کردن، مجاز است.)
دیان زیادی
هَریار، هَژهار.(دندان اضافی که اسب یا انسان در می آورد.)
دیان شاش
تُنُک دندان، دندان تُنُک.
دیان قڕۆڵ
کرَو، پوک، دندان کرَو، دندان پوک.
دیان پاکەوکەر
دَندان پریز، دَندان آپریز، دَندان پاک کُن، خلال. پیلو.
دیان چەرمگەوبوون
دیان ڕۆکڵە
دانُک. (آشی است که هنگام بیرون آمدن دندان بچه می پزند.)
دیان کڵێڵ
دندانەی کلید.
دیان کڵێڵەبوون
پَشلیدن، دندان به هم چسپیدن.
دیان کەنن
دندان کندن، نااُمید شدن. (کنایه است.)
مینای دیان
آب دندان، مینای دندان.
دیانی گرت بە خوەیا
مولید، شکیبید، دندان گزید، تاب آورد.
دیانە
دندانە.
دیانە
دهنە، دهانە.
دیانە
دندانە، تَزه، تیزه، کُنگره.
دیانە
دَنده.
دیانەڕیکێ
جَرّست، غورچه، دندان غورچه.
دیانەی کڵێڵ
نَژ، نَره، تَز، تَژ، تَژَه، تَژده، تَره، گَده، دَندانه، دندانه ی کلید.
شادیانەی زایین
زاگسور، زاجسور
وشتردیانه
شتردندان. (نوعی از گندم است.)
ئاودیان
باودیان
باب دندان، شایستەی دندان، خُوَرَند، درخور دندان.
هەدیان
یان، یاوه، یافه، بیدلا، بیهوده، بیحود.