تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



دۆخ
تند، تیز، زَفت، سوزنده، گزنده. (طعم فلفل مثلاً)
دۆخ
[وضعیت، حالت]
دۆخان
دۆخوا
دوغوا، دوغبا، آش دوغ.
دۆخە
تَراز، دوغه. (دادن حیوان به کرایه که ماست و دوغش را بخورد، بچه اش برای صاحبش، مخفف «دۆبخوە»است.)
داخۆدۆخان
پردۆخیان
پرهودن، برهودن، برهودن، بیهودن، هودن. (نیم سوخته شدن پارچه.)
پردۆخیاک
پَرهوده، بَرهوده، بَیهوده، بَیهود، هوده، پید. (پارچەی نیم سوخته.)