تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



کەف دریا
کف دریا (چیزی است سفید رنگ شبیه به استخوان پوسیده)
تەعلیم دریاک
آموخته ،مُدَرَّب ،مُرَوض ،مَروض.
پف¬دریاگ
پف داده شده.
بادریاک
تافته، تابیده، برپیخته، تاب دادەشده.
دەزگ بادریاگ
درزمان، بافتە.
دەس لێدریاگ
بَسوده، پَسوده، بَپسوده، پَساویده، دَست زده، دَست مالیده.
زاخاودریاگ
زاغاب شده.
زڵف پێچدریاگ
مَرغوله، مَرغول.
هەڵدریان
بالا رفتن، افراشتەشدن، بلند شدن.
هەڵدریاگ
بلند شده، بالا رفته، ، افراشتەشده.
هەڵدریاگ
شکافتەشده، پارەشده.