تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



درۆ
دروغ، گروغ، سرو، تَروَند، تَرکَند، تَرفَند، تَرکَنده، آسمَند، هَیتان، کاست.
وادەی درۆ
گُفتِ دروغ، دست بەسر کردن.
درۆخانن
اُرغاندن، گیراندن، خاراندن.(خاراندن گلو)
درۆخیان
اُرغیدن، گیریدن، خاریدن، خارخارکردن.
درۆخە
اُرغ، گیر، خارخار.
درۆزن
دروغگو، آسمند، آهمند، کاستکار.
درۆش
بیز، ژدە، درَفش، درَوش.
درۆشن
درخشندە، درفشندە، رخشندە، رفشندە، درخشان، درفشان، رخشان، رفشان، فروزندە، تابندە، فروزان، تابان، پرتوانداز.
درۆشیان
درخشیدن، درفشیدن، رخشیدن، رفشیدن، تابیدن، افروختن، پرتوافکندن.
درۆم
زَقنه.(طاعون حیوانات را هم «درۆم» می گویند.)
درۆکردن
دروغ گفتن. پیرایەبستن، تَرفَند. بافتن...
ئەدرۆشێ
می درخشد. (فعل مضارع است.)
مستودرۆش
مُشت و درَفش، مُشت و نیشتر.