تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



داتەمیان
کُرْخیدن، کَرخ شدن، موژیدن، موزگین شدن، اندوهناک شدن.
داتەکانن
تهی کردن.(کیسە، استخوان، قلمە و امثال آن)
داتەکانن
تکانیدن، تکان دادن.(لباس، فرش و امثال آن)
داتەکیان
داخ
داغ(مصدر است.)
داخ
داغ(اسم آلت است.)
داخ
کوه، شَخ.
داخ ناوتوێڵ
داخ کردن
داغ کردن.(روغن مثلاً.)
داخ کردن
داغ کردن، جوشاندن، جوش آوردن، گرم کردن.(آب مثلاً.)
داخ کردن
داخریاگ
انداخته شده، پهن شده، گسترده.(فرش بر روی زمین مثلاً.)
داخریاگ
پایین افتاده، افتاده، انداخته شده.
داخستن
فرو هشتن، پایین زدن، انداختن.(پردە مثلاً)
داخستن
انداختن، پایین هکنهختن.