تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



داوداخستن
دام گستردن.
داوداخستن
دام گستردن.
سەرداخانە
سرداخانه (پولی که هنگام گریختن سرباز محلی از مالک می گرفتند)
سەرداخستن
سرافکندن، سربه زیر انداختن، شرمساری
مەداخڵ
بهره، درآمد، سود.
بەیداخ
درَفش، درَوش، اختَر، بَیرَه.
شیرداخ
شیر داغ (پارچه ایست ابریشمی معروف)
قومرداخ
قُمراق، آماده
پەرداخ
پَرداخ، پَرداغ، زدایش.
پەرداخ
پرداخ، پرداغ، بزداغ، زداینده، پرداز، پرداس.
پەرداخ کردن
پرداخ کردن، پرداغ دادن، پرداختن، زدودون، زداییدن.