تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



داخستن
فرو هشتن، پایین زدن، انداختن.(پردە مثلاً)
داخستن
انداختن، پایین هکنهختن.
داخستن
گستردن، انداختن، پَهن کردن.(فرش مثلاً.)
داخستن
انداختن، زدن، بریدن، پیراستن.(شاخه ی درخت مثلاً.)
داخستن
آتش کردن، روشن کردن، گرم کردن.(تنور مثلاً.)
داخستن
رَها کردن، بَستن.(آب رها کردن)
چاو داخستن
ئاوداخستن
آب رهاکردن، آب ویل کردن، آب انداختن، آب بستن.
داوداخستن
دام گستردن.
داوداخستن
دام گستردن.
سەرداخستن
سرافکندن، سربه زیر انداختن، شرمساری