تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



خڕ
شُل، رَوان، گشاد.
خڕ
سنگ¬ریزه، خورده سنگ.
خڕ
ریگزار، سنگزار، ریگستان.
خڕ بوون
گِرد شَدن.
خڕ کردن
گرد کردن، گروزه کردن، توده کردن، چیبره کردن.
خڕخڕه
غرغره، غرغر، قرقره، غلتک.
خڕخڕه
غَبغَب. (گوشت زیر چانه.)
خڕخڕه
اَنگَلَندو، اَخلَکَندو. (از چوب «خڕخڕه» است، از فلز «زڕزڕه» است.)
خڕه
خرخر. (صدای کاغذ یا پوست خشکیده مثلاً.)
خڕه کوچک
ریزەسنگ، خوردەسنگ، قلوەسنگ.
خڕەخڕ
خَرخَر، خَراخَر، خَراک، غَرنگ، بَخُست، کرش. (آواز گلو.)
خڕەخڕ
خرخر. (صدای کاغذ یا لباس نو مثلاً.)
خڕخڕه
غرغره، غرغر، قرقره، غلتک.
خڕخڕه
غَبغَب. (گوشت زیر چانه.)
خڕخڕه
اَنگَلَندو، اَخلَکَندو. (از چوب «خڕخڕه» است، از فلز «زڕزڕه» است.)
ملەخڕە
جَخش، چَخش، خَجش، غُر، گره.
هەڵخڕانن
آغاردن، آغالدن، آغالیدن، وژولیدن، فژولیدن، بَرانگیختن، بَرانگیزانیدن، وادار کردن، تیر کردن.
هەڵخڕیان
آغالش، فژولش، آغالیدن، فژولیدن، برانگیختەشدن.
هەڵخڕیاگ
آغاریدن، آغالیده، وژولیدن، فژولیدن، وادار کردن، بانگیختەشده، برانگیختەشده.
وێڵخڕی
مَشته، پَرت خَری.
خڕەخڕ
خَرخَر، خَراخَر، خَراک، غَرنگ، بَخُست، کرش. (آواز گلو.)
خڕەخڕ
خرخر. (صدای کاغذ یا لباس نو مثلاً.)
زاخڕ
ریگزار، ریگستان، سنگستان.
سەوزخڕ
رُمون، آرمون، پیش خرید
پێشخڕ
آرمون، رَمون، پیش¬خَر.