تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



خڕه
خرخر. (صدای کاغذ یا پوست خشکیده مثلاً.)
خڕه کوچک
ریزەسنگ، خوردەسنگ، قلوەسنگ.
خڕخڕه
غرغره، غرغر، قرقره، غلتک.
خڕخڕه
غَبغَب. (گوشت زیر چانه.)
خڕخڕه
اَنگَلَندو، اَخلَکَندو. (از چوب «خڕخڕه» است، از فلز «زڕزڕه» است.)