تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



خونچانن
گُنجانیدن.
خونچه
غُنچه، غوژه، بوژه، تَژه، ول.
خونچگا
گنجایشگاه.
خونچگه
گنایشگاه.
خونچیان
گُنجیدن.
خووس
خوس، خیس، آغار، آغال، آغارش، آغالش، فرغار، فرغارش.
خووس¬نیان
خیس گذاشتن، آغار نهادن، فرغار گذاشتن ... .
خووسانن
خوسانیدن، خیسانیدن، فَرغاریدن، فَژغاریدن، آغاریدن، سرشتن، به هم سرشتن.
خووسیان
خوسیدن، خیسیدن، ژفیدن اَغارش، آغارش، آغالش، فرغارش، سرشته شدن.
خووسیان
خَویدن، خوَی کردن.
خووسیاگ
خوسیده، خیسیده، اَغَرده، آغاریده، فرغَوده، فَرغاریده، فَژغَرده، فَژغاریده، ژَفیده.
خووناو
خوناو. (آب قاورمه]
خووناوه
خونابه. (آبی سرخ یا سیاه که از تنەی درخت بیرون می¬آید.)
خووک
خوک، گُراز، وراز، بَغرا.
خوپێچ¬دان
مَنگیدن، پیچ خوردن.
خوپەستن
خودبستن، خودگرفتن، دارایی به هم رسانیدن، دارایی به هم بستن.
خوڕه
خرخر. (صدای آب مثلاً.)
خوڕڕەم
خُرّم، شادان، شادمان، خوش¬دل.