تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



مەرخوز
مَرخُز، مَرغُز. ( قسمتی از بز است و پشم آن سرخ فام)
مەیخوەش
مَلَس، مَرَس، کَشتو، مَیخوش، غَنجال، تُرش مَزه، تُرش و شیرین، نیم رَس.
مەیمان نەخوەنە
ایرماد، مهمان ناخوانده.
ناخوا
راموز، نابان، ناوبان، ناخُدا، ناو خُدا، کَشتیبان. ( کشتی را ناو گویند.)
ناخوون
شَم، ناخُن.
ناخوون شویتان
کَژَک، کَجَک، قَصَبَک.
ناخوون فێڵ
سَپَل، ناخُن فیل.
ناخوون وشتر
سُوَل، ناخن شُتُر.
ناخوونە
ناخُنه. ( گوشتی است که در گوشه ی چشم پیدا می شود.)
ناخوونە
ناخُنَک. ( قسمتی از بافته است.)
ناخوونەک
ناخُنه. (علتی است که در چشم پیدا می شود.)
ناخوونەک
تُنبَک. ( با دو انگشت چیزی را برداشتن)
ناخوەش
مار، بیمار، مُده، خَسته، ناخوش، ناساز، دردمَند، دردناک، درددار.
ناخوەش
شبست، ناگوار، ناپَسَند.
ناخوەشی
ناخوشی، بیماری، مُدَگی، خَستَگی، دردمندی.
ناخوەشی
ناخوشی، سَختی، تنگنا، تَنگ دستی.
نامەخوا!
نام خدا!، به نام خدا! ( در مقام تمجید یا انتقاد می گویند.)
نانخوا
زینان، زینیان، نینیا، نانخواه، زیرەرومی.
ناوخوا!
نام خدا!، بەنام خدا!، (در مورد چشم زخم گویند.)
ناوخوان
خانەی زین، میان زین، میزه.