تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



ئاڵ خورمایی
کرن، کرند، کران، آل، آل تاریک، کرندتار.
تەناف پووش خورما
سازو ،بارپیچ. (طنابی که از لیف خرما می سازند.)
خورافات
بیهوده، پرت و پلا، پَریشان، ولنگواز.
خوراک
پایینی، شیبی، فرودی، فرودین.
خورما
خُرما. (میوەی درخت خرما.)
خورما
خرما. (درخت خرما)
خورماوڕۆن
خورمای تەڕ
خرمای تر، خرمای تازه.
خورمای نەگەیگ
غَسا، خرمای غوره، خرما، خرمای نارس.
خورووک
خارش، پخپَخو، پَخلوچه، پَخلیچه، غلغلَک، غلغلیچ، غلملیج، غلملیچه، غلغچ، غلمچ، گلگک، گلگلیچه.
خورپه
زدن. (دلم می¬زند.)
خورپیان
زَدن، تَپش، یادرسیدن.
خورچ
خُرج، خورج، خورجین.
خوری
خوریان
خارش، خاردن.
خڵیف هۆشه خورما
بَتلاب.
دۆشاو خورما
سَقَن، سیلان، شیره ی خرما.
شکوفەی خورما
تیر، حِرَب
قنگە خورۆکە
خارِش،