تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



خنج
خَنج، ناز، کرَشمه، نازو، گرشمەگر.
خنجو خۆڵ
خَنج، باگرشمه، نازنین.
خنجکه
خَنج، ناز، گرشمه، نازرفتار، کاچول.
خنجەره
خَنجَره. (سنگی است کوچک پهلوی مزار نصب کنند به علامت اینکه مرده مرد است نه زن.)
کاردخنجەر
دَشنه، بَرازبانف بَرازوان