تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



زوان لاخستن
سەرخستن
سرانداختن، کشیدن، (الاغ نر)
سەرخستن
روگذاشتن، بالا نهادن، سر چکادی دادن، دستوری دادن
سەرداخستن
سرافکندن، سربه زیر انداختن، شرمساری
شاخسی
بخشایش، بخشندگی، برجستگی
لەکارخستن
فَرَنجاندن، فَرخَنجاندن، از کار انداختن.
مخسەڵ
پَرداغ، پَرداخ، پزداغ.
مەخسووس
.بویژه، ویژه.
مەخسووسەن
بویژه، ویژه.
مەخسەرە
لاغ، تَتَربو، کُنجَک، بُلکُنجَک، بُلگُنجَک.
نوخسە
رونویس، رونوشت، وانویس، وانوشت.
نوخسە
رونویس، وانویس، رونوشت، وانوشت.
هەڵخستن
انداختن، بالا انداختن. (آجر مثلاً برای بَنَا.)
هەڵخستن
آفتاب دادن، باددادن. (لباس را مثلاً جلو آفتاب انداختن یا روی سیمان انداختن.)
هەڵخستن
جَستن، بَرجَستن. (آب فوراەمثلاً)
هەڵخستن
ساختن، بُنیاد کردن، بَرپا کردن، دُرُست کردن.
هەڵخستن