تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



خرمانن
کلوجیدن. (جاییدن [جویدن] خیار مثلاً.)
خرمه
کُلوج. (صدای جاییدن [جویدن] خیار تر مثلاً یا صدای خوردن ملخ چیزی را.)
خرمه
تُرُب. (صدای پای ستوران)
خرمۆچک
کَرکَرانَک، کَرکَری، کُرجَن، جرَنده، چرَنده، چرَندو.