تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



تانج خروس
خوچ ،خوچه ،بوبنگ بادروج ،تاج خروس ،بستان افروز ،گل یوسف.
خراشیان
خَراشیدن، غَراشیدن، غَرواشیدن، بَراشیدن، بَشخودن، گُراشیدن، ریش¬شدن، کُدوەشدن، کُدوهیدن.
خراشین
خَراشیدن، خراشاندن، غراشاندن، غروشاندن، غراشیدنف غرواشیدن، بشخاییدن، ریش کردن، کُده، کدوه، بَراشاندن.
خراو
توا، تواه، تباه، نابود.
خراو
بَد، دژ، دز، دُش، اَذَر، زشت، دُشت، وَرخَج، فَرخَج، زَبون، پَست.
خراو وتن
بَد گویی، بَد گفتن، دشنام دادن، جَرشَفت، زشت¬یاد.
خراوه
بدی، دپی، زشتی.
خراوه
گُناه، ریژَک، ناسزا.
خراوه
دزدی.
خراوه
زن¬بازی، پریدن، جهمَرز.
خراوی
بدی، دژی، زشتی، دَشتی.
خراوی
آک، آهو، آلایش.
خراوەکەر
دزد، رهزن، بدکار.
خرت
خرت. (اوزار خَراطی است.)
خرت
چَپش. (بز نر هیجده ماهه.)
خرته
خرخر، خرت¬خرت. (صدای راه رفتن موش.)
خرتومرت
فربه، گردومرد. (کلمەی دوم اتباع است.)