تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



حاشا
کیبید، اَرنَدان، مَنبَلی.
حاشا کردن
کیبیدن، مَنبَلیدن، تَأَبَّي، اِنکار، جُحود، تَبَرَّء.
حاشا!
هرگز!، بنیز!، برگست!، برگس!.