تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



جز
جز. (صدای آهن داغ در آب سرد مثلاً.)
جزم
پَلمه، وَرشیم، فَرشیم. (مقداری از کتاب یا قرآن که روی تخته یا کاغذ برای اطفال نویسند که بخواند.)
جزه
دُزدی، دَست بُرد.
جزیە
گُزیت، گُزید، سَرانه، سا.
جزە
جز. (صدای کباب مثلاً)
ئەجزا
لختان، پارەها، تیکە و پارە. دستە و پا.
موعجزە
فَرجود.
مۆجزە
فَرجود.
مۆجزە
سپُردن، آموختن، آموزش، پند، آغالش، آغالیدن.
عاجز
ستوده، اَستوده، مانده، درمانده، سست، ناتوان، افسرده، بی دست، تنگ آمده
عیجز
زبونی، درماندگی، تنگ آمدن، ستوه آمدن،