تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



جرت
جرت، قرت، هرزە، بسباس.
جرز
جرز، گوشواره، گوشه، کُنج، کَویز. (اصطلاح بنایی است.)
جرقه
جرقه، پُرشه، خُدره، سَیَنجُر.
جرم
خَرَه، اَر، چُم، کُنجاره.
جرم
دُرد، دُردی، دُرده، لای، تُەنشین.
جرم
تَنایی، استبری، تَن، اَبدام.
جرنگه
جرَنگ، چرنگ. (صدای پول چَتوری مثلاً.)
جریب
جَریب. (بذرافکن چهار قفیز گندم = هزار ذرع مربع = 33×33 ذرع.)
جریتان
جَلیت بازی.
جریکه
چاو، ماژموژ. (صدای گنجشک مثلاً)
جریکەجریک
چاوچاو، ماژموژ.
ئوجرە
مزد، کرایە، دست مزد، پای مزد.
ئوجرەی قاسید
ئیجرا
رواکردن، راەانداختن، کارانداختن، روان ساختن.
تەجرەوه
رون ،آروین ،آروند ،اروند ،آزمایش.
جریکەجریک
چاوچاو، ماژموژ.
حوجره
کُلبه، کُربه، یاخته، خانه.
سێجرتەکی
سه خیز، نوعی از چوپی است)
مجری
مجری، صندوق. ( صندوقی که از چوب و حلبی می سازند.)
مەجرا
آبرو، رَوانگاه، موری، فَرخور، گُذَرگاه.
مەجرای با
بادخَن، بادغَر، بادخور، باجه.
پاجرکێ
پاورچین، آهسته.