تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



جبراییل (جبرائیل)
گبرئیل، سروش، روان، نوشیدن، نوشین روان، نوشیروان، روان بَخش، روەپاک، جان پاک، جان شیرین، فرشتەی دانش، پروندەی انسان.
جبه
جُبَه، بالاپوش خز.
جبه خانه
جُبَه خانه، قورخانه.
لەنجباز
زَکاره، ژَکاره، ستیزکار، ستیزکن.
مەجبوور
روگیر، ناچار، ناگُزیر.
زات واجب
دریا، دریای بیکران.
عوجب
خودخواهی، خودپسندی، ناز
مواجب
ڕاستاد، وَرَستاد، دَرَشتاد، ماهیانه، سالیانه، جیره.
هەجب
جَرشَفت، پَرتاد، نکوهش، دشتیاد، زشتیاد، بَد گفتن، بدگویی.
واجب
سَمناک، سَنگول، بایسته، بایست، بایا، دَربا.
واجب
بوباش، گروَر، جاوید. (ضد ممکن)