تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



جازبه و دافعه
کش و گورێز، کَشنده و گریزاننده.
جازبەی زەوین
جاسووس
آیشە، آیشنه، آیَشتَنَه، اَنیشه، ایسه، آبَسته، جویا، پُرسا، سخن جو، سخن نویس، نهان نویس، جاسوس، دَور.
جاسووسباشی
سَردَور، جاسوس باشی.
جاسووسی
دوری، جاسوسی، چُغُلی، سخن چینی، نهان نویسی، جویایی، پرسایی.
جاش
کرە، هولی. (کرەخر، که باری نشدە باشد.)
جاش
تَجار، تَجاره. (کره اسپ که هنوز زین نشده باشد.)
جاف
جاف. (تیرەای است از نژاد کرد که در بین النهرین هستند.)
جافری
شایی، جعفری. (ترەای است معروف خوردنی)
جام
آینه، آهینه، آیینه، جام.
جامباز
جامتا
جانتا، جنته.
جامتافرۆش
جامد
بَسته، بَربَسته، اَنبَسته، اَفسُرده، فسُرده.
جامدانه
جامەدان، جامەدانە.
جامۆڵه