تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



تەپڵەک
بست ،بند. (آهن پاره ای که بر تخته ی شکسته مثلاً می زنند.)
تەپڵەک
سپندوز ،بادریسه ،شنگور ،شنلوک ،کلیجه ،گلیچه ،کُماج ،چناب ،جاتاغ. (تخته ی مدَور بالای ستون خیمه.)
تەپڵەک
تپله ،دبّه. (برآمدن کاهگل دیوار مثلاً که بخواهد بیفتد، یا کنار رودخانه که زیرش را آب ... کرده باشد.)