تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



تیانه
دیگ ،تیان ،تنگیره ،قزعان.
جەنتیانه
گوشلو، جَنتیانا، جَرمقانی.
سووتیانەوە
تێکوتیان
خَلِش، سپوزش، خلیدن.
داکوتیان
کوفتە شدن، کوبیدە شدن.
دڵ سووتیان
قرتیان
گسیختن، گسیخته شدن، بریده شدن
قوڵتیان
ناغوشیدن، باغوشیدن، پاغوشیدن، غوطه خوردن، فرو رفتن به آب
قڵتیان
غُلغُل زدن، جوشیدن
هەڵتووتیان
چُنباتمەزدن.
هەڵفرتیان
وَرجُنبیدن.
هەڵقورتیان
هەڵقوڵتیان
هەڵقوڵتیان
سردرآوردن، پیدا شدن. (ناگاەپیدا شدن، از آب سر درآوردن)
هەڵقڵتیان
هەڵکوتیان
برجستن، کندەشدن. (میخ مثلاً)
چوتیان
چُرتیدن، دررفتن.
ڕەتیان
دویدن، خستە شدن.
کوتیان
کو.فته شدن، کوبیده شدن، خورد شدن، کوسته شدن، گوسته شدن، گویسته شدن
کوتیان
کوفته شدن، کوبیده شدن، کوسته شدن، کسته شدن، گوسته شدن، گسته شدن، گویسته شدن، کوستن، گوستن، له شدن (له شدن بدن به سبب زدن یا خستگی)