تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



تلان
تلَو بازی. (دو نفری از سرازیری پشت سر هم گردو رها کنند،تا اینکه گردوی یکی از ایشان به یکی ازگردو های رها شده بخورد که همه را می برد.)
تلانْن
گرداندن، گردانیدن، غلتاندن، غلتانیدن، غالاندن، غالانیدن، تلو دادن، چرخ دادن.
تلانْن
آگستن،آگشتن،آغشتن،آغشته شدن،آلودن، آلوده کردن،جُتراندن،جُتره کردن.
تلاوتل
غلتاغلت، غالاغان ،گردان گردان ،تلوواتلَو ،یوزه.
تلاوتل کردن
غلتیدن،غالیدن،یوزیدن،تلَو زدن،تلَوخوردن.(پهلو به پهلو کردن.)
ئیتلاع
آگاهی، آگهی.
خەت بوتلان
کَشه، تُرقین، نَه، کَشمیده.