تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



بەرد
برد، سنگ، سی، دسته، لهنه.
بەرد و ئەستێ
سنگ و چقماخ، سنگ آتش¬زنه. (کرماجی است.)
بەردار
بردار، بردارنده، پذیر، پذیرنده، (دست¬بردار، خدابردار)
بەرداشت
برداشت، پیش¬درآمد، دیباچه، روگاه.
بەرداشت
برداشت، دریافت، دریافتی.
بەردان
بەردان
هشتن، واگذاشتن، نگرفتن.
بەردان:
باردادن، بردادن.
بەرده
بنده، برده، بلون، گرا، آغوش.
بەردووک
پوست دنبه، دنبه.
بەردوڵه
تغارچه، لاکچه.
بەردکانه
نودارانه، نودارانی، نوداران، داشاب، داشا، داشن. (چیزی که هنگام پوشیدن لباس نو به دوستان بخشند یا به خیاط یا به شگرد خیاط دهند.)
بەردڵ
نهاره، نهاری، ناهاری، پیش¬خورد، آب چر، پیش¬قلیانی، پیش¬قلیان، ناشتا.
بەردە!
ول کن!، رها کن!
بەردەرگا
آستانه، آستان، دم در، جلو در، رواق، جلو دروازه، پیشگاه، خورنگاه، خورنگه، دم در، آستان، آستانه.