تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



بۆبا
بوبا، بو گرفته، گندیده. (بو گرفتن روغن مثلاً کەبدبو می شود.)
بۆبایی
بوبایی، بدبو شدن، بو گرفتن، گندیدن. (روغن مثلاً.)