تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



بگاردن
گُذراندن، اَنجام دادن.
بگاردن
گُذراندن، گذرانیدن. (شاهد مثلاً.)
بگاردن
گُذراندن، گُذرانیدن. (طعام از معده.)
بگاردن
گُذاشتن، جاگذاشتن، فروگُذاشتن، فروگُذار کردن، فَراموش کردن.
هەڵبگاردن
رد کردن، گذراندن. (تسمەرا از برازوانەمثلاً در کردن.)