تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



بگار
گُدار، گُذَر، گذرگاه، رەگذار، رەگذر، آوره، آبره، پایاب، پیاب، پایگاه، پایگه.
بگاردن
گُذراندن، اَنجام دادن.
بگاردن
گُذراندن، گذرانیدن. (شاهد مثلاً.)
بگاردن
گُذراندن، گُذرانیدن. (طعام از معده.)
بگاردن
گُذاشتن، جاگذاشتن، فروگُذاشتن، فروگُذار کردن، فَراموش کردن.
بگاره
گُذَشتن. (گذشتە[است.] )
هەڵبگاردن
رد کردن، گذراندن. (تسمەرا از برازوانەمثلاً در کردن.)
ڕێبگار
ره گذار، راه گذار، راه گذر، رَوَنده، راه رَو، رَه رَو.