تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



بڕوا!
بپا!، بپای!، نگاەکن!
بڕوایی
گرایش، آوردن، یاری کردن، وَچَردادنِ.(دلش وَچَر نمی -دهد، دلش نمی گراید، دلش نمی آرد، دلش یاری نمی کند.)