تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



بوراق
بُراق. (نوعی از گربەاست کەپشم بلند دارد.)
بوراق بوون
خیرەشدن، دَمَق ماندن، بُراق شدن، زیچەشُدن، تُند نگریستن، چَشم تُند کردن، چَشم تیز کردن.
بورغو
مَتەفَرَنگی، مَته، بَرماهه.
بورهان
فَرنود، آوَند، نَخشه، رَهبَر، رَهنُما.
بورۆ
بَرو، اَبرو.
بورۆ فڕەدان
بورۆ هەڵتەکانن
بوغاز
بُغار، بوغاز، تَنگه، تَنگ.
بوغمه
خُناک، سَرَف، غُر، چَخش.
بوغون
اَنج، اَنجه، ریز، تیکه، پاره، لَخت.
بوغون بوغون
اَنج اَنج، ریز ریز، لَخت لَخت، تیکەتیکه، پارەپاره، ریزەریزه.
بولۆق
رَسیدن. (بەحد بلوغ.)
بولۆک
بُلُوک. (یک قسمت از ولایت کەمشتمل بر چند قریەاست.)
بون
باشند، بُوَند.
بون
بُوید!، باشید.
بوه!
باش!، بشَو!، شَو! (حاکم باش!، حاکم بشو!، حاکم شو! )
بوه!
بمان!، بەایست!، باش!، مول!، درنگ کن!
بوو
بو، بوم، بوف، کوف، آکو، اوکو، کوکو، پُش، پُشّک، پَزَسک، کُنگَر، جُغد.
بوو
شُد.